نویسنده: خدیجه اسدی چهارشنبه 87/8/1 ساعت 6:17 عصر
ادامه از قبل
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعاگویم
جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خا را
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پنر پیر دانا را
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
غزل گفتی و در سفتی بیاد خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را