سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای پای آب
آن که گناه بر او دست یافت روى پیروزى ندید ، و آن که بدى بر وى چیره گشت مغلوب گردید . [نهج البلاغه]

نویسنده: خدیجه اسدی  دوشنبه 86/12/20  ساعت 10:25 صبح

دیر گاهی است در این تنهایی خاموش

رنگ خاموشی در طرح لب است

بانگی از دور مرا می خواند

لیک پاهایم در قیر شب است

 

رخنه ای نیست در این تاریکی

در و دیوار بهم پیوسته

سایه ای لغزد اگر روی زمین

نقش وهمی است ز بندی رسته

 

نفس آدم ها

سر بسر افسرده است.

روزگاری است در این گوشه پژمرده هوا

هر نشاطی مرده است.

 

دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد.

می کنم هر چه تلاش،

او به من میخندد.

نقش هایی که کشیدم در روز

شب ز راه امد و با دود اندود.

طرح هایی که فکندم در شب

روز پیدا شد و با پنبه زدود.

 

دیر گاهی است که چون من همه را

رنگ خاموشی در طرح لب است

جنبشی نیست در این خاموشی

دست ها، پاها همه در قیر شب است.

 

 

 

 




لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سلام
یه شعر خوشکل از حافظ
ادامه
[عناوین آرشیوشده]


 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت

پیوندهای روزانه
شعرهای سهراب سپهری [133]
[آرشیو(1)]



اوقات شرعی


تعداد کل بازدید
9655
تعداد بازدید امروز
18
تعداد بازدید دیروز
23

درباره خودم
صدای پای آب لوگوی خودم
صدای پای آب








آرشیو
مرگ رنگ
جک و لطیفه


اشتراک