نویسنده: خدیجه اسدی چهارشنبه 87/8/1 ساعت 6:20 عصر
سلام به همه
من اومدم
امیدوارم که ناراحت نشده باشین که دیر به دیر میام
خوش که می گذره ان شا الله.؟
چه خبر؟
نویسنده: خدیجه اسدی چهارشنبه 87/8/1 ساعت 6:18 عصر
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصفا را
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
ز عشق نا تمام ما جمال یار مستغنی است
باب و رنگ و خال و خطچه حاجت روی زیبا را
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
نویسنده: خدیجه اسدی چهارشنبه 87/8/1 ساعت 6:17 عصر
ادامه از قبل
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعاگویم
جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خا را
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پنر پیر دانا را
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
غزل گفتی و در سفتی بیاد خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را